گروه ایثار و مقاومت پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل ، توفیق یافت تا درایام الله های سال در راستای ترویج فرهنگ غنی شهید و شهادت از دل وصایای شهدای گیلانی، به بیان اهداف، توصیه هاو سفارشات شهدا بپردازد که خدای رحمن را از این همه عنایت اش سپاس می گوییم.
… از گرامیداشت هفته بسیج به خاطرات منتشر نشده شهدا سری زدیم تا ناگفته های آن حماسه سازان بی بدیل را تحت عنوان «جمعه شهدایی » (یک جمعه ،یک خاطره ، از یک شهید گیلانی) در اختیار شما «خاکریزی ها» ی بزرگوار قرارداده و با هم مرور کنیم روایاتشان را …
… و این بار روایتی از سردارشهید محمود قنبرخواه از شهرستان رودسر ؛ بشنوید:
… محمود معمولاً از منطقه عملیاتی صحبتهایی نمی کرد جز یک مورد آن هم از فاو . آن زمان من هم در جبهه بودم . در هور بودم . آمده بود ما را ببینه و رفت . پس از سه روز محمود آمد پیشم و گفت دارم می رم اما نگفت کجا .
بعد از اینکه برگشت برای ما اینطور تعریف کرد : وقتی در عملیات فاو شرکت کردیم در منطقه ای از فاو قرار گرفته بودم که تنها مانده بودم و موقع برگشت به مقرّ نیروهای خودی، از لابه لای زخمی های عراقی و کشته های آنها و تعدادی هم از شهدای ما می گذشتم .
خسته بودم ، بعضاً مجروحین عراقی پوتینم را می گرفتند و استمداد می کردند که آنها را با خودم طرف مقرّ ایرانی ها ببرم ولی به یاد قضیه شهادت علیجانی که مجروح بود و عراقی ها سرش را بریده بودند افتادم و در همان موقع از دور تعدادی از عراقی ها را دیدم که با یک زن مشغول تفریح هستند من هم خشاب پری به اسلحه زدم و هرچه تیر در خشابم بود به طرف آنها شلیک کردم و آنها را به درک واصل کردم .
———————————————————————————————————————————————————————-
راوی: عسگر قنبرخواه ، برادرشهید
انتهای پیام/
شما هم می توانید در انتشار شفارشات، خاطرات ، مخاطرات و تصاویر شهید مورد نظرتان در این عرصه دست مارا بگیرید و فیض ببرید.
آدرس ایمیل ما:
info@ahrargil.com