کد خبر:277212
پ
۱۷۸۳۲۶_۴۸۴
🌷 «یادی که دردلهاهرگزنمی میرد یادشهیدان است» 🌷

جمعه های«شهدایی» احرار/شهید اکبر نظری، رودبار: در راه حق و حقیقت جان سپردن قبله دل ماست

شهید والامقام اکبرنظری:اگر خداوند بلند مرتبه مرا به این مقام بزرگ شهادت نائل آورد و اگر این توفیق را بیابم که در راه حق و حقیقت جان خود را قربانی حق و نثار دین کنم، کمی دینم را ادا کرده ام

گروه ایثارو مقاومت پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل؛هرجمعه باشما با شهدائیم،/جمعه های«شهدایی» احرار/شهید اکبر نظری، رودبار: در راه حق و حقیقت جان سپردن قبله دل ماست

 

 

 

🌹شهیدان را نیازی به گفتن و نوشتن نیست ، آنان نانوشته دیدنی و خواندنی هستن.

می‌خواهیم هر جمعه کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز کنیم و با نامی و یادی از این ستاره‌ها شب کنیم ؛باشد که ادای دینی بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و …ان شاءلله.

 

 شهید اکبر نظری در سال ۱۳۴۴ در یکی از مناطق استان گیلان به نام یکنم واقع در منطقه عمارلو در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود این برادر بزرگ و دلاور از دوران کودکی به جنگ و نبرد با دشمن علاقه بسیاری داشت و به خواندن نماز قرآن عشق می ورزید

شهید مظلوم در هنگام کار و کمک به پدر و مادر همیشه شاد بود و لبخند محبت آمیز همیشه در اوقات کار و تلاش بر روی لبانش نقش می بست ! این مجاهد فی سبیل الله در سن ۱۸ سالگی پا به عرصه جنگ و نبرد در سومار (خط عراق) با دشمن نهاد و با شهامت و دلاوریهای خویش همانند کوه استواری در برابر دشمنان ایستادگی کرد.

ای فاتحان قلّه ایثار و ای زائران منزلت عشق از وسعت قلبتان آشکار بود که تنها به خود نمی اندیشید و از ژرفای نگاهتان آشکار بود که تنها خود را نمی بینید . چنین نبود که سر خویش بگیرید و آسایش خویش را بخواهید ، چنین نبود که دستهای رهای خود را بر زیر سر بگذارید و سنگینی غل و زنجیر بر دست و گردن و پای دیگر برادران خویش را مجاهده کنید.

آری شما مشتاقان لقاءالله و ناظران وجه الله بودید که فریاد بر آوردید و بر گوش جهانیان خواندید که چه باک اگر قدس قبله اول ماست در راه حق و حقیقت جان سپردن قبله دل ماست.

شهید بزرگ و عالی قدر در پی آخرین نامه خویش برای خانواده خود به مادر خویش چنین می نویسد :

اگر خداوند بلند مرتبه مرا به این مقام بزرگ شهادت نائل آورد و اگر این توفیق را بیابم که در راه حق و حقیقت جان خود را قربانی حق و نثار دین کنم، کمی دینم را ادا کرده ام . ولی اگر عمری برایم باقی بماند باید از شما مادر بزرگوارم قدردانی کنم عمرم را صرف رضای خدا و نگهداری از شما مادر عزیزم سازم.
این برادر عزیز و دلیر در سال ۱۳۶۳ و در لحظه ای که می خواست بعد از مدتها به دیدار خانواده خویش بیاید به دست مزدوران عراقی به واسطه گلوله ای که بر سر وی وارد شده بود مقام بزرگ شهادت را برگزید و شهادتین گفت و شراب شیرین و گوارای شهادت را نوشید و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.