گروه ایثارو مقاومت پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل؛هرجمعه باشما با شهدائیم،/جمعه های «شهدایی» احرار/ وصیت نامه شهید علی رضا آشوری: برادران و خواهران عزیزم به مسجد بروید وبه انتظار نماز بنشینید
شهیدان را نیازی به گفتن و نوشتن نیست ، آنان نانوشته دیدنی و خواندنی هستن.
میخواهیم هر جمعه کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز کنیم و با نامی و یادی از این ستارهها شب کنیم ؛باشد که ادای دینی بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و …ان شاءلله.
بسمالله الرحمن الرحیم
«اللهم اجعلنی من جندک فان جدت هم الغالبون واجعلنی من حزبک فان حزبک هم المفلحون و اجعلنی من اولیایک فان اولیائک لاخوف علیهم و لاهم یحزنون»[۱]
«خدایا مرا از سپاه خویش قرار ده، زیرا سپاه تو پیروزند و بگردان مرا از حزب خود، زیرا حزب تو رستگارند و مرا از دوستان خویش قرار ده، زیرا که دوستان تو [را نه] بیمی بر آنان است و نه آنان اندوهگین میشوند».[۲]
بهنام الله، پاسدار[۳]
حرمت خون شهیدان اسلام، یاریدهنده مظلومان و در هم کوبنده ستمگران و با سلام بر امام عزیزم، خمینی بتشکن، آن پیر جماران، آن خورشید تابان، آن زاهد شب و شیر درنده روز که راه فراموش شده [اسلام] محمدی را به[۴]
ما آموخت و سلام بر شهیدان، شعله افروزان جامعه بشریت، که چگونه زیستن را به ما آموختند.[۵]
حضور محترم پدر و مادر عزیزم را سلام میرسانم[۶] و امیدوارم که این سلام من را بپذیرید[۷] و پدر و مادرجان، شما من را بزرگ کردید و من را خدا به شما داده است و خدا هم از شما میگیرد و انتظار من این است که بعد از مرگ من برای من گریه نکنید و افتخار کنید که چنین جوانی را تربیت کردید و در راه اسلام دادید و پدرجان و مادر عزیزم، من اگر شهید شدم و لیاقت آن را اگر داشتم من را باید ببخشید و حلالم کنید و من را توی ابر[۸] همان جایی که برادران جای شهدا انتخاب کردند که توی درانها[۹] هست آنجا دفن کنید و زیاد خرج برای مجلس من نکنید[۱۰] و شما نباید برای من گریه کنید، چون من در راه[۱۱] خدا رفتم و مادر عزیزم و خواهر مهربانم حجابتان را حفظ کنید و از بهر من شیون نکنید و بیرون شیون نکنید، ولی توی خانه هر کاری میکنید کنید
و همسر عزیزم، من از تو خواهش که دارم بعد از مرگ من حجابت را حفظ کن و به[۱۲] زندگانی خودت مشغول باش و نباشد که بعد از من زندگانی نکنی و من از تو انتظار دارم که بعد از مرگ من با پدر و مادر من مشغول زندگی باش و پدر مادر من را نگهداری کن[۱۳] و تا آنها بوی تو را از من بگیرند و اگر این کار را نکنی، من از تو راضی نیستم و روز قیامت جلوی تو را میگیرم و پدر و مادرجان، من از شما میخواهم که بعد از من با همسر من زندگی کنید و بهخاطر خون شهدا و بهخاطر خون من با هم زندگانی کنید و اگر همسرم نخواست زندگانی کند و خواست برود جای دیگر زندگانی کند، وسیلههایی که پدر و مادر خودش به آن دادهاند سوا[۱۴] میکنید میدهید به همسر.
بعد اگر خواست[۱۵] برود که برود و شما چیزی به آن نگویید و برای من هم ناراحت نباشید و وسیلههایی که من برای زندگی خودم خریداری کردم، آنها را به تکتک برادرانم تقسیم میکنید و برای خود آنها میدهید تا[۱۶] از من یک یادگاری داشته باشند و هر دم مرا یاد کنند و تقسیم کنید تا بخورند[۱۷] نوشجان آنها باشد
و پدر و مادر عزیزم، آن مقدار پولی که من از یحیی آشوری میخواهم به مبلغ ۲۵۰۰ تومان آن را بگیرید خرج من بکنید و دیگر عرضی ندارم، بهجز سلامتی امام و پیروزی رزمندگان اسلام و شما برادران عزیزم و مهربانم. من از شما برادر محرم خودم، آقای محمدرضا، میخواهم که بعد از من راه من را ادامه بدهی و سنگر من را خالی نگذاری و انتقام خون شهدا[ی] ایران و خون من را از ستمگران بگیری و بعد از شما از برادران عزیزم، غلامرضا و حسین و حسن و صادق، میخواهم که راه شهدا را ادامه بدهند و کربلا را از چنگ کافران آزاد کنید و میکنید و برادرجان محمد به همین زود[ی] پیروز میشویم و کربلا را میگیریم.[۱۸] اگر من به کربلا نرسیدم که زیارت کنم، تو میروی سلام من را به اباعبدالله الحسین(۷) میرسانی و از عوض من زیارت میکنی و من دیگر عرضی ندارم بهجز سلامتی شما. خداحافظ، به امید دیدار در روز قیامت و مادرم و خواهرم حجابت را، پدرم و برادرم نگاهت[۱۹] را بهخاطر خون شهدا حفظ کن.
«الجلوس فی المسجد […][۲۰] الصلوه عباده […]»[۲۱]
«نشستن[۲۲] در مسجد به انتظار نماز عبادت است، تا حدث نباشد غیبت نباشد» پیامبر اکرم(۶).
پدر عزیزم و مادر مهربانم و برادرانم و خواهران عزیزم به مسجد بروید و انتظار نماز بکشید چون عبادت است، ولی در مسجد غیبت نکنید چون گناه بزرگی است.
«والسلام»[۲۳]
خداحافظ
علیرضا آشوری[۲۴]
تاریخ ۲۳/۱۲/۱۳۶۳