کد خبر:264495
پ
photo_2024-09-21_08-44-03
اولین مردان مرد،

فرمانده صادق فلاح پور پیشکسوت خستگی ناپذیر سال های حماسه

مینی بوسی بود اجاره کردیم و به تهران رفتیم.پول نداشتیم به جبهه برویم شهیدمحمود فلاح پور یک بلوزتازه داشت که آن را(میدان راه آهن تهران) فروختم بلیط خریدیم و قدری نان و یک پلاستیک هم پیاز. حرکت کردیم ابتدابه اهواز بعدهم به خرمشهر رفتیم.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل،صادق فلاح پور مردی نام آشناست. آقا صادق را نه تنهادرشرق گیلان بلکه در تمام استان به نام مسئول گروه هفتاد و دوتن می شناسند اگرچه امروز ازپس هشت سال دفاع مقدس اکثر گروه هفتادو دوتن پرنده شدند و صادق فلاح پور باهمه سینه سوختگی اش درحسرت پرواز مانده است .

از فعالیت های قبل انقلاب و پس از اخذ دیپلمش یادکردی دارد از استاد فهیم و انقلابی اش در دانشرای مقدماتی دامغان که اولین جرقه انقلاب را در او روشن کرد.
⚪️فلاح پور از چگونگی اعزام به جبهه اش می گوید: هنوز جنگ رسمی آغاز نشده بود ما آمدیم درسپاه رشت. شهید محمود قلی پور بچه هارا آموزش می داد بااین که این نوع آموزش ها برای ما تکراری بود ولی ماندیم و پشت سر ایشان کارکردیم. ۳یا ۴ روز آنجا ماندیم. روزها می گذشت و سپاه هم مارا اعزام نمی کرد.
روزی استاندارشهید علی انصاری به سپاه رشت آمد.(اوهم رودسری بود، همشهری ما)جلو رفتم و گفتم: آقا مردن هم جواز می خواهد؟!! ما رابفرستید تا به جبهه برویم. گفت: باشد من با مسئولین صحبت می کنم. بچه های رشت تعجب می کردند که چرا مااینگونه ایم!.باید به جنگ برویم درحالی که خوشحالیمو برای رفتن بی تا بی می کنیم.
روزی شهید ابوطالب مهدی زاده برای دیدارما به رشت آمد. گفتم برو به احمدشوش بگو(خرمشهر) بگوآنجا چه خبر است. شهید مهدی زاده آمد و گفت: احمد گفت بچه هارا هرچه سریعتربدارو بیار! لذا مینی بوسی بود اجاره کردیم و به تهران رفتیم.پول نداشتیم به جبهه برویم شهیدمحمود فلاح پور یک بلوزتازه داشت که آن را(میدان راه آهن تهران) فروختم بلیط خریدیم و قدری نان و یک پلاستیک هم پیاز. حرکت کردیم ابتدابه اهواز بعدهم به خرمشهر رفتیم.
شهید احمدشوش وقتی مرادیدشروع به گریه کردکه من حالا می فهمم که چراگریه می کرد! گفت:تنهایی؟! گفتم: نه همه ی بچه هاراباخودآورده ام.باهم رفتیم مسجد سلمان فارسی درخرمشهر بعد پلیس راه خرمشهر،اولین درگیری مابا عراق همانجابود() به قول حسن شهرابی دعوت نامه ای با عراقی ها امضاءکرده بودیم صبح تاغروب می جنگیدیم. غروب آنهاآتش راخاموش می کردندو ماهم استراحت می کردیم و صبح دوباره درگیریهاشروع می شد.
آقا«صادق» حماسه ملت ما می گوید:زمانی فرمانده گردان تیپ ۲۵کربلابودم…. درخرمشهرهم مسئولیت دو محورمهرجو و کوتشیخ را شهیدجهان آرابه به من سپرد. درآزادسازی خرمشهر ابتدا به عنوان فرمانده گروهان وبعد به عنوان فرمانده گردان انتخاب شدممسئولین آن موقع سپاه آمدندو لباس آوردندتا به عضویت رسمس سپاه درآیم ولی چون روحیه ام بایک جاماندن و اداری شدن سازگارنبودقبول نکردم، زیرادوست داشتم آزادانه خدمت کنم و هرکجاکه به وجودم نیازداشتندآنجا باشم و ادای دین نمایم.با اکثر مسئولین جنگ ارتباطداشتم . اگردرمنطقه ای جنگ می شد سریع بچه هاراجمع می کردم. تماس می گرفتیم بافرماندهان آن منطقه هماهنگ می کردیم و بعد می رفتیم به قلبدشمن می زدیم. گاهی هم ازطریق سپاه خرمشهربه مناطق عملیاتی نظیر-بستان و فتح المبین و… اعزام می شدیم. دربسیج خرمشهرفرم پرکرده بودم ولی حقوق نمی گرفتم.
روزی شهید جهان آرا یک گونی پول آوردو گفت: این حقوق بچه هاست! بچه بادیدن پول، هرکسی چیزی می گفت: یکی می گفت با این پول مینی بوس می خریم و با آن درهمه ی مناطق جنگی حضورپیدامی کنیم و دیگری می گفت….
شهید محمود فلاح پورگفت:ماکه نیامدیم اینجا حقوق بگیریم ما آمده ایم برای خدا بجنگیم، اجرمان راازخدامی خواهیم. ما احتیاجی به پول نداریمو بالحنی آمرانه به گفت: نه صادق پول قبول نکن! هرچه شهید جهان آراگفت فایده ای نداشت. به شهید جهان آراگفتم: بچه ها عازم عملیات بستان هستند،گفت : بچه هارا همین جا نگه دار! اینجا مهم تراست.
به هرحال راضی نبودما برویم به همین خاطر مینی بوس هم دراختیارما نگذاست. باناراحتی دست کرددرهمان گونی پول یک بسته ۱۰تومانی یا۵۰تومانی به من دادگفت، لااقل خرجی راه راازمن بگیر. و قبول کن.
فرمانده دلیرروزهای حماسه وقتی ازشهدای ۷۲تن قرارشد سخن بگوید اشک درچشمانش حلقه رد و گریه امانش رابرید، ..گفت: سردارشهید علیرضا ناصحی فرماندهی گردان امام حسین (ع) لشگربدررابه عهده گرفته بود. من هم عده ای ازبچه هارا موظف کردم که به گردانش بروندو به او کمک کنند.
بچه های ۷۲تن نیروهای غیرسازمانی بودندکه براساس فرمان امام(ره) درشهر و درمناطق عملیاتی واردعمل می شدند. که تا کنون شهید علیرضا ناصحی،شهید بهمن حاجی خانی،شهید محمدتقی ناصحی، شهید مطلب اسماعیلی، شهیدمحمود فلاح پور، شهیدحجت فلاح پور، شهید سهیل روستا،شهید ابوطالب مهدی زاده،شهید اصغربزرگی نژاد،شهید مختاربزرگی نژاد،شهید احمدرضایوسف خواه،شهید سیدعلیرضا میرراضی،شهید سید نصرالله میرراضی،شهید هادی میرزاپور، شهیدسیدعلی ابوالحسنی،  شهیدجاویدالاثررحیم نظر افکن به دیارحق شتافتند. که یادو خاطره و جانفشانی هاشان همیشه گرامی باد.

احرارگیل: مردم از ما می پرسند،  ای کاش مدیران صدا و سیمای مرکز گیلان اندکی از نیروهای دم دستی فاصله بگیرند و به «صادق های» دفاع مقدس ملت نظرکنند.

آنانی که چه در حماسه سرپل ذهاب و چه درخرمشهر در آغازین روزهای نبردطوفانی مردم بصیر و وفادار یه صف زدند.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.