گروه ایثارو مقاومت پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل؛هرجمعه باشما با شهدائیم،/جمعه های «شهدایی» احرار/شهید علیرضا خادمی بندر کیاشهر:من برای کسب مقام نرفته ام بلکه به فرمان امام رفته ام تا با کفار بجنگم
شهیدان را نیازی به گفتن و نوشتن نیست ، آنان نانوشته دیدنی و خواندنی هستن.
میخواهیم هر جمعه کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز کنیم و با نامی و یادی از این ستارهها شب کنیم ؛باشد که ادای دینی بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و …ان شاءلله.
شهید علیرضا خادمی سرانجام در یک عملیات کمین دشمن در حالیکه نیروهای عراقی بعثی تمام اعضای بدنش را مثله کرده بودند به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شهید علیرضا خادمی در نهمین روز از دی ماه سال ۱۳۴۴ در خانواده ای مذهبی و متدین درروستای دهکاء بندر کیاشهر از توابع شهرستان آستانه اشرفیه چشم به جهان هستی گشود.
او پسر بزرگ خانواده بود و به شوخ طبعی و خنده رویی معروف و زبانزد بود و از لحاظ تحصیلی دانش آموز متوسطی بود.
وضعیت بد مالی خانواده باعث شد که بیشتر از چهارم ابتدایی نتواند ادامه تحصیل دهد و ترک تحصیل کرد و در فصول کشاورزی نیز به خانواده کمکهای بسیاری می کرد.
او به ورزش نیز بسیار علاقه داشت و در بین رشته های ورزشی بیشتر از همه فوتبال را می پسندید و عضو تیم فوتبال محل بود نسبت به انجام عباداتی همچون نماز و روزه از اوان دوران کودکی عشق و علاقه می ورزید.
وی بعد از ترک تحصیل جهت امرار معاش و کمک به اقتصاد ضعیف خانواده به بنایی می پرداخت و یا بلوک زنی میکرد و گنبد حرم مطهر محل سکونت وی نیز به همت او بهمراه جوانانی چون او مرمت شد.
علیرضا بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج به عضویت ستاد بسیج دهشال درآمد.
پس از چندی به علت ارتباط صمیمانه ای که با مسؤول ستاد داشت بهمراه وی به کیاشهر رفت و باز همراه او به دهشال و باز به کیاشهر برگشت و در این مدت همچنان به فعالیت شدید و جانانه می پرداخت.
با آغاز جنگ تحمیلی گستردگی خاصی به فعالیت خود بخشید و چندی بعد جهت جبهه رفتن ثبت نام کرد و دوران آموزشی خویش رادر منجیل طی کرد و پس از یک مرخصی کوتاه مدت به رامسر و از آنجا به منطقه سقز کردستان اعزام شد.
در شب ششم خردادماه سال ۱۳۶۱ درگیری سختی بین نیروهای بسیجی و ضد انقلاب صورت می گیرد و در این بین علیرضا به همراهمسنگرانش مقاومت خوبی از خود نشان دادن . علیرضا خادمی دهکا تا آخرین فشنگی که داشت به طرف دشمن شلیک کرد و در نهایت به اسارت ضدانقلاب درآمد و این دشمنان دین و اسلام و وحشیان از خدا بی خبر به طرز فجیعی او را به شهادت رساندند به طوری که قابل شناسایی نبود.
چشم های شهید را کنده و بدن مبارکش را مثله کردند و این همان عهدی است که خوبان امت رسول الله با خدای خویش بسته اند که تا نفس در سینه دارند نمی گذارند دین خدا مورد هجوم دشمن قرار گیرد .
پیکر پاک شهید علیرضا خادمی در جوار حرم مطهر آقا سید حسن(ع) و شهدای دیگر دهکا بندرکیاشهر به خاک سپرده شد.
وصیت نامه شهید علیرضا خادمی:
تا خون در رگ هایم جاری است از اسلام و امام پاسداری می کنم و با کفار کومله و دموکرات می جنگم ، کارمان دفاع کردن در مقابل دشمنان نیست، بلکه دفع از حریم انقلاب و خون های هزاران شهید است … من برای کسب مقام نرفته ام بلکه به فرمان امام رفته ام تا با کفار بجنگم و آنقدر می جنگم که جسد تکه تکه مرا به دهکا بیاورند. هرچند شهادت نصیب هرکس نمی شود، من راهم را انتخاب کرده ام و راه من راه اسلام و قرآن است و به قول امام « مکتبی که شهادت دارد اسارت ندارد» به راستی باطل رفتنی است و چه بکشیم و چه کشته شویم هردو حال پیروز هستیم، عروسی من شهادت است و من شهادت را در راه خدا بهتر از پوشیدن لباس دامادی می دانم و لباس دامادی من یک کفن است، شعر من لااله الاالله است، رهبر من خمینی روح خداست.