جمعه های «شهدایی» احرار/ شهید کامل منصورقناعی، سیاهکل:من عشقی که به دین ورهبرعزیزم خمینی دارم این راه را با دل وجان پذیرفته ام

شهیدان را نیازی به گفتن و نوشتن نیست ، آنان نانوشته دیدنیو خواندنی هستن.

اکنون که کشور عزیز ما ومهمتر از آن دین اسلام را در معرض خطر شیطانهای بزرگ امریکا وشوروی ودست نشاندگان در منطقه ودر داخل کشور قرار گرفته است و با آماده باشی که آقای رئیس جمهور صدر اعلام فرموده اند من به عنوان یک فرد مسلمان در اولین فرصت خود را به پادگان انشالله معرفی خواهم نمود وبرای دفاع در دین وکشور عزیزم رهسپارجبهه جنگ خواهم شد واز خداوند متعال خواهانم در این نبرد بمن توفیق شهادت نصیب گرداند . چون من در قیام انقلاب اسلامی واقعا هیچ سهمی نداشته ام وشرمنده این انقلابم .پرودرگارا من در مدت طولانی عمرم گناهان زیادی مرتکب شده ام ومی دانم شما برای شهید مقام بزرگی قائل هستید.

خدایا مرا به این مقام نصیب بفرما تا از بار سنگین گناهان من قدری کاسته شود .من عشقی که به دین ورهبرعزیزم خمینی دارم .این راه را با دل وجان پذیرفته ام .

اما سخنی با پدر ومادرو برادران وخواهرانم. خانواده گرامی من با اینکه در این مدت طولانی عمرم کاری برای شما انجام نداده ام وباعث سر افکندگی من است امیدوارم مرا ببخشید .پدر ومادر خوب من اگر انشاءالله در راه دین اسلام و وطنم شهید شوم . این کلمات را بعنوان وصیت برای شما دارم .تا آنجائیکه می توانید از گریه کردن برای من خوداری نمائید . اگر نمی توانید از گریه کردن خوداری کنید شیون وناله سر ندهید .در روز تشییع جنازه من بمردم بگوئید که ناراحت نیستید وفرزندتان در راه اسلام شهید شده است وافتخار می کنید .چون من از جوپاشاکی باخبرم احیانا کسانی از زنها ومردهای پاشاکی بیایند وبه امام عزیز ما خمینی بت شکن توهین کنند .

سخت وسفت حتی در تشییع جنازه من باشد دماغ آن را بسوزانید و بگوئید این فرزند ما بود وبه شما فوضولی نمی رسد که به امام عزیز ما توهین روا دارید ومحل قبر بنده را درصورت امکان با مسئولین از قبیل فرماندار لاهیجان تماس بگیرید . ودر قبرستان جدید دفن نمائید تا با مرگ خودم بتوانم قدم مثبتی در راه  مسلمانان منطقه برای آبادی آنجا برداشته باشم . وضمنا موضوعی را یادآوری کنم که خواهش می کنم اگر در راه دین و وطنم مردم برای من هرگز پیراهن مشکی هیچکدام از اعضاء خانواده نپوشند .اما مقداروسایلی که در دور واطراف من است تا این لحظه که این کلمات را می نویسم ۱۵شانزده هزار تومان پول در بانک ملی در تهران شعبه میدان حر (باغ شاه سابق) در خیابان کارگرنرسیده به میدان حر(باغ شاه سابق)دارم .

وحدود ۱۰۰۰هزار تمان پول از تقی محمدی فلانی و۱۰۰۰هزار تومان تومان ازربانی فلانی (احمد شمسی )چون طلبکارم شما به آن نگوئید اگر خودشان آوردند بگیرید . واین پولها را به پدر عزیز درهر راهی که خود شما می دانید خرج کنید. ومقدار ۵۰۰تومان هم در صندوق تعاون روستای پاشاکی دارم که دلم ؟ دربرادر مرا جای من بگذارید .وکرایه خانه خودم را تا آخر مهرده ۱۳۵۹داده ام واگر بقیه مانده است پرداخت نمائید .وکتابهای غیر درسی مراهم به کتابخانه انجمن اسلامی پاشاکی تحویل دهید .درباره زیرا یکی از آنها که بهتر است مال غلامحسن صدیقی فلانی است که چون زیاد استفاده شده است وپول آن را پرداخت نمائید . ومقدار ۵۰۰۰پنج هزار تومان پول از جانعلی باقری فلانی ومقدار ۲۰۰۰دو هزار تومان از صفرعلی کریمی فلانی طلبکارم به آنها نگوئید هر وقت خودشان به پول رسیدن برای شما می آورند در آخر سفارش می کنم که خدا را فراموش نکنید واز دین خود هرگز سرباز نزنید والسلام ۳۰/۶/۱۳۵۹