کد خبر:248406
پ
۱۸۱۷۵۱_۲۹۰

جمعه های «شهدایی» احرار/ وصیت شهیدجعفر علی آقاجانی، رودبار: دستانم را از تابوت بیرون بگذارید تا دنیا پرستان بدانند که با خود چیزی نبردم

پشت جبهه ها را محکم نگه دارید. سلاح بر زمین افتاده ام را بردارید و بر قلب دشمن بتازید و انتقام دیگر برادران شهیدتان را بگیرید

گروه ایثارو مقاومت پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل؛هرجمعه باشما با شهدائیم،/جمعه های «شهدایی» احرار/وصیت شهیدجعفر علی آقاجانی، رودبار:دستانم را از تابوت بیرون بگذارید تا دنیا پرستان بدانند که با خود چیزی نبردم

 

🌹می‌خواهیم هر جمعه کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز کنیم و با نامی و یادی از این ستاره‌ها شب کنیم ؛باشد که ادای دینی بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و …ان شاءلله.

وصیت نامه شهید گیلان جعفر علی آقاجانی

سلاح بر زمین افتاده ام را بردارید و بر قلب دشمن بتازید و انتقام دیگر برادران شهیدتان را بگیرید
بسم الله الرحمن الرحیم

الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجهً عندالله و اولئک هم الفائزون

کسانی هجرت می کنند و در راه خدا جهاد با اموال و جانهایشان بزرگتر درجه را در نزد خدا دارند و هم آنان ایشان رستگار با درود و سلام بر منجی عالم بشریت آقا امام زمان (عج) و نایب بر حقش این پیر جماران این رخساره تابان این ابراهیم زمان این بت شکن زمان خمینی بت شکن و سلام و درود بر شهیدان گلگون کفن ایران که با شهادتشان درخت این انقلاب را آبیاری کردند و هنوز هم آبیاری می کنند و سلام و درود بر رزمندگان غیور و پرتوان و شجاع ایران که با ایثارشان  از این وطن اسلامی دفاع می کنند و سلام و درود بر ملت شهید پرور و قهرمان ایران و سلام بر تو ای مادر عزیزم بر تو ای چشمه پرفیض سلام بر تو ای خورشید تابان امیدوارم سلامم را بپذیری در هر کجای این دیار که هستی تو بزرگی تو با شکوهی , چگونه بزرگی و طلابتت  را بر لوح سفید دفترم بنگارم چگونه شهامتت را شرح دهم  می دانم که نمی توانم قلم در دستم می لرزد افکارم بجایی بند نمی شود زبانم شده است چه بگویم در مرحمت چه بنویسم در وصفت کدامین سخن می تواند کمالاتت را بیان کند کدامین نویسنده چیره دست می تواند تو را درک کند و پس در مدحت شعر و مقوله ای بنویسد تو مادر برادرم هستی که زیباترین شعر حماسی را سرود و بر مناره عشق اذان خون خواند تو مادر برادرم هستی که نارنجک بر کمر بست و بر زیر تانک دشمن پرید و صد پاره شد تا وجبی از خاک میهن اسلامی بدست متجاوزان نیفتد تو مادر برادرم هستی که در زیر شکنجه جانیان وحشی همه رنج را تحمل کرد و ایمان را معنی نمود تو مادر برادرم هستی که سر داد تا سردار جمالان موید باشد آری مادرم تو ایمانی تو تازه جوانت را به میدان نبرد فرستادی تا در کربلای ایران به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان لبیک بگوید مادر جان نمی دانم تو را چه بگویم تو شوری و صفایی تو در کدامین مکتب درس آموختی که اینگونه فرهنگ شهادت طلبی را به فرزندت یاد دادی تو از کدامین دیاری تو از دیاران مادران دلشکسته صحرای کربلا و صدر اسلام هستی تو از تبار زمینی مادرم چه بگویمت تو ستاره آسمان تاریک منی مادر تو وفایی تو مادر ایرانی مادر جان مادر چه بگویمت؟ که خدا را خوش آید مادر جان می دانم که داغ فرزند بسیار گران است مادر عزیز در روز محشر حضرت زینب بر تو لبخند می زند پس تو مقدسی آری مادرم تو مقدسی مادر تو حماسه سه قرنی.

مادر جان سفارش که به تو دارم همیشه با صبر و استقامت کن مبادا بی قراری کنی مبادا مروارید چشمانت را بر رخسار جاری نمایی مادر جان مبادا گونه ات را خراش دهی مادر جان دوباره می گویم صبر کن زیرا منافقین خوشحال می شوند اگر بی قراری نمایی مادر جان وصیتم بر  تو ای مادر این است که دستانم را گره کنید تا منافقین بدانند که حتی جنازه بی جانم هم از آنها نفرت دارد و دستانم را از تابوت بیرون بگذارید تا دنیا پرستان بدانند که با خود چیزی نبردم و مادر جان خرج مراسم را به مستضعفین بدهید که وارثان زمین و فرزندان با ایمان تو بودند و تو مادر صابر بر آنهایی راستی چگونه قدر تو را گرامی بدارم جسم خاکی من ظرفیت شناختن روح بزرگ و ملکوتی تو را ندارد تو مادر شهیدی شده ای که فی سبیل الله کشته شد و خونش زمین را خونرنگ نمود و با لب تشنه بر آستان مقدس معشوق بوسه زد و بر خوان و ضیافت معبود دست یافت مادر جان می دانم که شب تا سحر در کنار گهواره من خوابیده ای و نخفته ای می دانم که سختیهای زیادی برای من کشیده ای می دانم که زحمتهای فراوان برای من کشیده ای مادر جان او تو خواهش می کنم که من را ببخش و من را حلال کن

وصیتی دارم به پدر عزیز و بزرگوار و محبوبم پدر جان سلام سلام گرم من را بپذیر پدر جان تو بهترین پدری هستی که در این دنیا دیده ام می دانم که شما هم چه زحمتها و سختیها برای من فرزندت کشیده ای می دانم چقدر برای من خرج کرده ای تا من بزرگ شوم پدر جان تو امانتی که خداوند به تو داده بود خوب تربیت کردی می دانم کشته شدن من برای تو داغ بسیار گران و بزرگی است پس تو هم همچون پدران دیگر شهید صبر و استقامت داشته باش تا روحیه منافقین ضعیف و خوار گردد پدر جان امام را تنها مگذار و هیچ وقت امام را فراموش مکن چون او بود که ما را از خواب غفلت بیدار کرد و پدر جان وصیت دیگرم این است که از تو حلالیت می خواهم پدر جان من را ببخش و حلال کن و

وصیتی دارم به برادرانم برادران عزیز سلام امیدوارم که حال شما خوب و سلامت باشد برادران عزیزم از شما می خواهم که سلاح بر زمین افتاده ام را بردارید و بر قلب دشمن بتازید و انتقام دیگر برادران شهیدتان را بگیرید و راه برادر شهیدت را ادامه بدهید وبرادران عزیز از شما می خواهم که اگر بدی از من دیدید من را به بزرگواری خودتان ببخشید و

وصیتی دارم با شما خواهران عزیز خواهران عزیز وصیتم به شما این است که حجابتان را رعایت کنید خواهران عزیز اگر می خواهید راه من ادامه داشته باشد و راه من جاودان باشد حتماً حجابتان را رعایت کنید و ازشما هم طلب بخشش و حلالیت را دارم.

وصیتی دارم به فامیلهای عزیزم اگر شما هم از من بدی دیده اید به بزرگواری خودتان از من ببخشید و من را حلال کنید و همیشه امام را دعا کنید و خدا را فراموش نکنید و وصیتی دارم به همسایگان محترم همسایگان عزیز از شما هم می خواهم که هر چه از من حقیر بدی دیده اید من را به بزرگواری خودتان ببخشید و بیامرزید و وصیتی دارم به دوستان عزیزم دوستان عزیزم از شما می خواهم که من را به بزرگی خودتان ببخشید و حلالم کنید از شما هم می خواهم که هیچ وقت خدا را فراموش نکنید و امام را دعا کنید و

وصیتی دارم به ملت شهید پرور و قهرمان لوشان ملت عزیز بت شکن و شهید پرور شما خوب می دانید که این صدام لعنتی جنگ را بر ما تحمیل کرد پس شما باید با این دشمن خائن باید همچون شیر بتازید شما می دانید که هر روز هواپیماهای دشمن گروه  گروه از خواهران و برادران هم وطن ما را شهید می کند پس شما باید پشت جبهه ها را محکم نگه دارید و وصیتم این است که امام را تنها نگذارید و همیشه به یاد امام و خدا باشید در نماز جمعه ها شرکت کنید چون که نماز جمعه کلاس ایمان است

رزمندگان را دعا کنید که چشم و چراغ شما این رزمندگان عزیز و شجاع است و شهیدان را فراموش نکنید که شهیدان بودند که با خونشان درخت این انقلاب را آبیاری کردند و دیگر عرضی ندارم و شما را به خدای بزرگ می سپارم پدر و مادر عزیز اگر شهید شدم اسم برادر کوچکم را مهدی بگذار و برادرم را بزرگ کن و بگذار ادامه دهنده راه برادر شهیدش بشود.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.