آقای میرآقا ـ دام اقباله العالی
دوست عزیزم، در این موقع که پارهای از دوستان ما امتحان بیوفائی خود را داده، محرمانه و آشکار، تسلیم دشمن شده و با مقاصد آنان همراهی مینمایند، مراسله شما را زیارت کرده، فوقالعاده مسرور و خوشحال گردیدم. آری آقای من، دوستان را در مواقع سخت باید امتحان نمود. من از این مسئله مسرورم که رفقای همراه به هیچ وجه لغزشی در افکار آنها، راه نیافته و با کمال قوّت قلب، مصمّم به دفاع و فداکاری هستند.
عجالتاً با رویّهای که دشمنان ما پیش گرفتهاند و شما به خوبی مسبوق هستید، شاید بهطور موقّت یا دائم توانستند موفقیت حاصل نمایند، ولی اتّکای بنده و همراهان به خداوند دادگری است که در بسیاری از این اتفاقات ما را در پرتو توجهات خود محافظت کرده است. به جز از خداوند، به هیچ کس مستظهر نبوده و امیدوارم که توجهات کاملهاش شامل حال و یار و معین ما باشد.
افسوس میخورم که مردم ایران پس از محو ما خواهند فهمید ما که بودهایم، چه میخواستیم و چه کردیم. معروف است (النعمه اذا فقدت، عرفت) مردم همه منتظرند روزگاری را ببینند که از جمعیت ما اثری به میان نباشد. پس از آنکه نتایج تلخی از سوء افکار و انتظار خود دیدند، آنوقت دو دست ندامت به سر کوفته، قدر و هویت ما را میفهمند.
بلی آقای من، امروز دشمنان، ما را دزد و غارتگر خطاب میکنند، در صورتی که هیچ قدمی جز در راه آسایش مردم و حفاظت مال و جان و ناموس آنها برنداشتیم. ما هرگونه اتهاماتی را که به ما نسبت میدهند، میشنویم و حکمیّت را به خداوند قادر و حاکم علیالاطلاق واگذار میکنیم. عجالتاً تحت تقدیرات الهی هستیم تا ببینیم کار به کجا منتهی خواهد گردید. در خاتمه، سلامتی و دوام شما را از خداوند مسئلت داشته، ادعیه خالصانه خود را تقدیم میدارد.
کوچک جنگلی لیله شنبه ۵ عقرب ۱۳۰۰